ماجرای ملک مطیعی، پیرمرد سینمای ایران- علیرضا مرادی*
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۰۹۴۸۳۵
تهران - ایرنا - ماجرا از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. آنجا که ناصر تصمیم به ماندن در سرزمین مادری گرفت. ماند و کام مردم سرزمینش را شیرین کرد.
پدرش سینمادار بود اما خیلی زود به دلیل مشکلات مالی سینما را تعطیل کرد. همین اداره چند ماهه سینما توسط پدرش کافی بود تا عشق به هنر هفتم از دوران کودکی در او شکل بگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عشق دوران کودکی، ملک مطیعی را خیلی زود بازیگر کرد. به توصیه ژاله علو پا به دنیای جادوی سینما گذاشت. در سن 18 سالگی بازیگر شد و حوالی سال 1348«فرمونِ» فیلم سینمایی قیصر دنیای جدیدی را برای ملک مطیعی ساخت.
حالا ناصر ملک مطیعی در قامت یک بازیگر مطرح سینمای ایران در آثاری چون فیلم «طوقی» در سال 1349، «پهلوان مفرد» سال1350، «قلندر» سال1351 و سریال «سلطان صاحب قران» در سال1354 هر روز بیشتر می درخشید.
اما این پایان ماجرا نبود. حوالی بهمن سال 1357، خروش عظیم مردم ایران پایانی شد بر سلطه سالهای بسیارِ نظام شاهنشاهی در ایران. حکومت پهلوی سرنگون شد. جمهوری اسلامی ایران با تغییرات مخصوص به خود روی کار آمد. امام خمینی (ره) هم خیلی زود موافقت خود با سینما را اعلام کردند و در آن جمله معروف گفتند :«ما با سینما مخالف نیستیم. ما با مرکز فحشا مخالفیم.»
حالا ناصر ملک مطیعی شده بود بازیگر قبل از انقلاب. مثل خیلیهای دیگر. برخی از آنها رفتند تا همان مرام گذشته خود را در خارج از مرزهای سرزمین مادری دنبال کنند اما ناصر ماند. مغازه ای در کنار خانه مادری حوالی میدان ونک راه انداخت و گفت می خواهم کام مردمم را شیرین کنم.
او ماند تا سال های بسیار. بازی نکرد. هر چند بازیگران بسیاری که بعضاً پروندهای نه چندان قابل دفاع در سینمای قبل از انقلاب ایران داشتند دو باره به هنر هفتم باز گشتند. فیلم ساختند. بازی هم کردند. اما همچنان ناصر ملک مطیعی با نامهربانی ممنوع الکار بود.
جوان رعنای دهه 50 سینمای ایران در دوران پیری هم مجوز دیده شدن از تلویزیون را نگرفت. تا آنجا که وقتی به برنامه «دورهمی» رفت با کج سلیقگی مدیران، آن برنامه پخش نشد. پیش تر هم به برنامه «من و شما» شبکه شما رفته بود که اتفاقا آنجا هم مجوز دیده شدن نگرفت.
البته سیاست یک بام و دو هوای برخی مدیران فرهنگی، هر چند یک بار به او مجوز ایفای نقش در فیلم سینمایی «نقش و نگار» در سال 1392 را داد اما چیزی از بی مهری به پیرمردی که 40 سال در ایران، بدون بازی در سینما زیست ، کم نکرد.
حالا چند هفتهای از سینمای ایرانِ بدون ملک مطیعی گذشته است.هر چند چهل سالی است که سینمای ایران روی خوش به ملک مطیعی نشان نداده.حالا ناصر ملک مطیعی درگذشته است. اما برخی زنده اند. و ای کاش بازنگری کنیم به رفتارمان با هنرمندانی که هر چند در یک مقطع از تاریخ عظیم ایران موافق نبودند اما وفادار به سرزمین مادری ماندند. همه را با یک چشم ببینیم.
*خبرنگار ایرنا
فراهنگ**9246** 9053**
منبع: ایرنا
کلیدواژه: فرهنگي سينما ملك مطيعي بازيگر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۰۹۴۸۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هنرمندی که حاضر است برای دفاع از ایران و مردم جانش را فدا کند
موزه سینما در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز ستار اورکی (آهنگساز فیلمهای سینمایی) بخشهایی از گفتگوی این هنرمند را منتشر کرده است.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی موزه سینما، ستار اورکی آهنگساز سینمای ایران گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیرماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم و در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقهمند شوم و آن را دنبال کنم.
او با بیان اینکه فکر نمیکرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمیتوانستم نسبت به جنگ بیتفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دائما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری میکردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضورم در میدان جنگ بود، اما من نمیتوانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بیتفاوت باشم. در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
تجربه همکاری اورکی با مسعود کیمیایی
وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلمهای مسعود کیمیایی را میدیدم، صدای تلویزیون را میبستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی میساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم میرسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من میخواست را ارائه دهم. زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قائل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل میدهد. او زمانی که فیلمنامهای را مینویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانسبندیها تاکید میکند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ میبینم.
اورکی خاطرنشان کرد: یادم میآید من و زندهیاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سالها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی میخواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموختهام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفهای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
سکوت در فیلم موسیقی است
اورکی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته میشود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوتها در فیلم، موسیقی به شمار میرود. همچنین فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و پس از او صداگذار و همینطور دیالوگهای بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل میدهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثر گذاری کمتری خواهد داشت.
وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است. برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است.
انتهای پیام